در سوره مباركه يس آيه 36 ميفرمايد. سُبْح'انَ الَّذي خَلَقَ الْاَزْواجَكُلَّه'ا منِمّ'اتُنْبِتُ الْاَرْضُ وَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا'يَعْلَمُونَ منزّه است خدائي كه همه رابصورت جفت آفريد از آنچه در زمين ميروياند و از نفس انسان و آنچه انساننميداند. بنابراين همانطور كه علماي علم الحيوة (بيولوژي) و علماي علوم طبيعيكشف كردهاند هيچ چيز در عالم خلقت اعم از انسان و حيوان و نبات و جماد، وچيزهائي كه ما نميدانيم، وجود ندارد كه قانون زوج در بين آنها حكمفرما نباشد. نوعبشر كه هر چيزي از عالم را بشكل كامل در وجود خود نهفته دارد در اين قسمت نيزكامل است. در زوج بشري يعني زن و مرد مسائل و حالاتي آفريده شده كه بوسيلهآن يكديگر را بسوي خود ميكشند.
اكنون به تحليل و تجزيه دقيقتري از اين قوه كشش متقابل زوجين بشري يعنيزن و مرد ميپردازيم. علماي روانشناسي ثابت كردهاند كه در وجود انسان قوهايبنام مغناطيس كه شباهت تام به قوه الكتريسته دارد، نهفته است، كه در تمام اعمالزندگاني اين قوه كار ميكند. هر چند كه استفاده از حداكثر قوه مغناطيسي محتاجپرورش آنست ولي نبايد فراموش كرد كه در هر انسان آن قوه وجود دارد. در حالتطبيعي آثار بسيار از آن ظاهر ميشود و هيچكس نيست كه از آن خالي باشد. يكي ازآثار آن قوه، كشش زن و مرد است. قطعاً زن و مرد با يك قوه مغناطيسي كه تحتقانون الكتريكي اداره ميشود، يكديگر را بسوي خود ميكشند و عشق و علاقهايكه بين آن دو بوجود ميآيد در اثر همين قوه است چنانكه ديدهايد كه مردان يا زنان بهيك نظر شيفته جمال يكديگر ميشوند و اين شيفتگي اثرش مدتها در روح باقيميماند.
علت اينست كه مطابق قانون الكتريكي، مغناطيس مرد در اثر مجاورت بامغناطيس زن، بواسطه اختلاف نوع قوا فوراً يكديگر را جذب كرده و يك سطحالكتريكي واحد تشكيل ميدهند جدا كردن آنها از يكديگر مشكل است و اگر فرضاًاز لحاظ جسم هم جدا و دور شوند مغناطيس آنها بهم نزديك ميماند و از همينروست كه عشاق فرياد ميزنند دل من پيش معشوق مانده و جسم ناتوانم دور ازاوست يا اينكه همه چيز زندگي را فراموش كرده فقط به اين فكر با حالتي شبيهجنون ميپردازند و شايد محق باشند زيرا گم كرده دارند كه از آنها جدا شده و اين گمكرده همان قوه مغناطيسي خودشان است كه معشوق آنرا ربوده و به پيش خود نگاهداشته است. جذب مرد و زن را بيكديگر، ميتوان به دو خازن تشبيه كرد كه يكخازن پر از الكتريسيته مثبت و ديگري منفي باشد. نزديك كردن اين دو خازن بهم،موجب تخليه بار شارژ الكتريكي ميگردد. يا مانند آهن رباي الكتريكي كه تا وقتيجريان الكتريسيته در آن باشد آهن را محكم بخود نگه ميدارد. در مورد مرد و زنچيزي كه سبب تماس الكتريكي آنها ميگردد بيشتر از همه قوه چشم است. درچشمِ مرد مانند يك موج فرستنده فوري مغناطيسي خود را بسوي زن ميفرستد،چشمان او چون برقگيري كه مژه حكم تيغه آنرا دارد قوه را جذب مينمايد و درنتيجه رابطه الكتريكي برقرار ميشود.
پس ديديم كه چه اثر مهمي نگاه يك مرد بيك زن يا برعكس در وجود آنها پديدميآورد و اگر اين علاقه شديد، تحت يك قانون منظم آفرينش باشد مانعي ندارد.مثلاً امر رابطه مزبور بين زن و شوهر پيدا شود بسيار مستحسن و مورد ستايش تمامقوانين الهي است. اما بدبختانه اين قانون بزرگ آفرينش فقط در اين مورد قانوني ومجاز خود، بكار نميرود، بلكه قانوني است عمومي و اساسي كه بايد آنرا تحت مهارو قاعده درآورد، و در مورد لزوم بكار برد، و در ساير مواقع از آن جلوگيري نمود وتمام چيزهاي سودمند عالم همينطور است. بهترين خوراكيهاي عالم وبهترين لذات جهان اگر به افراط مصرف شود نيستي ما را فراهم خواهد كرد. قانونرابطه جنسي هم مشمول همين حالت است. همان قانون سودمندي كه موجب علاقهشديد بين زن و شوهر ميشود و نتيجه آن توليد مثل و بقاي نسل و تشكيل خانواده وكانونهاي عشق و محبت است. هنگامي كه در غيرمحل خود بكار رود باعث فنا ونيستي خواهدبود.
حجاب در واقع پارچه نارساناست از جذب مردهاي بيگانه بوسيله نيروي مثبت تو تاحدي جلوگيري ميكنه ممكنه بگي خب جذب شن به من چه!ولي اثرات نامطلوبي هم رو هاله انرژي تو ميذاره كه اگه شديد باشه همون موقع احساسش ميكني مثل وقتي كه با يه مرد هيز برخورد ميكني و ناخود اگاه دوست داري ازش دور شي خدا تو سوره نور هم در درجه اول به مردها گفته چشم چراني نكنند بعد به زنها گفته چشماشونو به زمين بدوزندو حجاب داشته باشن تو سوره احزاب هم به خانمهافرموده اگر حجاب رعايت كنين خودتون اذيت نميشين
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر